صنعت سازان کویر

۱۰ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از اعتماد، نشستی که مطابق انتظار با نطق پیش از رخصت قالیباف، رییس از سفر بازگشته مجلس آغاز شد و درون دنباله به بررسی یکی، دو طرح و لایحه اختصاص یافت و جالب آنکه همزمان با بلندی ستاندن انتقادها نسبت به عملکرد نه چندان شفاف و نتیجه بخش مجلس یازدهم در حدود ۱۵۰ روزی که از عمرش می گذرد، حتی برخی از نمایندگان و بعضی از خود مجلسی ها غصه صبرشان لبریز شده و از کمبود ها و بی برنامگی های مجلس یازدهم بگویند. چنان که ابتدا علی اکبر بسطامی، پاسبان این روزهای ایلام در پارلمان، فرصتی را که دیروز برای ایراد گفتار میان اذن درون اختیارش قرار گرفت به نقد عملکرد خود و همکارانش اختصاص داد و با بیانی خفیف و درون لفافه و در قالب طرح پرسش از این گفت که «آیا پس از چشم پوشی حدود ۵ ماه از عمر این مجلس، اهداف مبتنی کنار مطالبات آدم و تشکیل کارگروه تغییر و بازرسی مربوط به طبقه کارگر و زحمتکش محقق شده است؟!» پرسشی مبتنی بر الگوی «استفهام انکاری» که طبیعتا به خشکی امدن این نگاه و نظر گوینده دلالت داشت که این اهداف محقق نشده و پاسخ به این پرسش، منفی است.

او البته در این دیدگاه عزب نبود و در همین کنفرانس فاحش دیروز، مشت کم ۳ نماینده دیگر نیز صراحتا از نگاه قرین خود در ارتباط با عملکرد مجلس یازدهم، آن هم بوسیله مدد تریبون همین مجلس پرده برداشته و ازقضا واضح خیس از بسطامی، از رویه موجود عملکردشان ابراز ناخرسندی کردند.

صدیف بدری، پاسبان اردبیل که ازجمله معدود مجلس دهمی هاست که موفق به رساندن خویشتن بوسیله مجلس یازدهم شده، دیروز از زیر سوال رفتن «شأن، منزلت و اقتدار مجلس و دفاع از حقوق و جایگاه قانونی نمایندگان» نسبت به عملکرد هیات رییسه انتقاد کرد و گفت که «پس از چشم پوشی چند ماه از آغاز به فرمان کانون یازدهم نشانی از تعیین راهبرد، پروگرام مشهود و اولویت بندی در جلسات باشگاه تراشیدن» و «انتظار می رفت مجلس با نپرداختن به موضوعات فرعی، دستخوش روزمرّگی نشود.» 

دقایقی بعد ولی نوبت به یکی دیگر از قلیل مجلس دهمی های حاضر در مجلس یازدهم رسید و جالب آنکه او نیز به عملکرد هیات رییسه و صریح تر از دیگران، عملکرد شخص رییس جماعت صیقلی. آن هم با اشاره سفرهای استانی گاه و بی گاه آقای رییس که تیم رسانه ای اش به آن «بازرسی میدانی» کنیه داده و بسیاری از ناظران خارج پارلمان، ازجمله چنان که همین دیروز از جواد امام، دبیرکل حزب انباشتگی ایثارگران خواندیم، این اقدامات را خارج از حیطه وظایف کانون و ریاست کمیسیون می دانند. جلیل رحیمی دنیا آبادی البته به این معنا منتقد سفرهای قالیباف نبود اما آن طور که در اندکی از تذکر زبانی دیروز خود پافشاری کرد از اینکه، سفرهای قالیباف خروجی مشخصی ندارند، گلایه کرد و خواستگار تشکیل کمیته ای شد تا دست کم نتایج سفرها بوسیله اطلاع نمایندگان برسد.

علی لاریجانی که رکوردار اربابی مجالس است، در چند بخت ازجمله یکی از آخرین کنفرانس های خبری که بوسیله نشانی رییس کانون برگزار کرد، وقتی شبیه به بسیاری از جلسات مشابه، مشکلاتی در جهیز صوتی ابراز کرد، جایی به شوخی و مطایبه گفته بود که «انگار این مشکل میکروفن درون جمهوری اسلامی محلول نمی شود!» طنزی به سبک و وضع اختصاص لاریجانی که درون لفافه، اشارات و کنایه هایی دیپلماتیک داشت. این مشکل لاینحل اما دیروز، درون حالی که دیگر خبری از ریاست لاریجانی کنار پارلمان نیست، یقه نماینده مجلس یازدهم و البته ریاست این روزهای پارلمان را گرفت. این وعده البته مشکل مثل به آنچه لاریجانی از آن می گفت، سهوی و بی اختیار ابراز نکرد و این علی نیکزاد، نایب رییس محفل وجود که راسا میکروفن محمود احمدی بی غش، تنه محفل امن ملی را کمیت کرد و همین عذر ای شد تا این نماینده اصولگرا، انتقادی که چندی پیش حزن در یک اظهارنظر مطبوعاتی بوسیله عملکرد قالیباف مسبوق کرد وجود را تکرار بطی ء. احمدی بی غش بوسیله شعارهای قالیباف در روزهای انتخاباتی اسفند ۹۸ و اینکه مجلس یازدهم برخلاف پیرامون های قبل، «رییس محور» نیست و «پاسبان تر» نداریم، اشاره کرد، گفت: «تاکنون پلیس ای دیده که یک بار رییس مجلس بوسیله گویش ها توجه کنند؟! انگار نطق های نمایندگان برای رییس کمیسیون زنگ تفریح است! او گفت: «آقای قالیباف از ما نمایندگان هوی دارند که نخست بامداد و پیش از شروع دستور به حرف های ایشان با طمأنینه گوش دهیم و بعد توجهی بوسیله نطق های سایر نمایندگان ندارند؛ آیا ایشان پاسبان نمدار است؟! 

به سوا این حواشی البته بعضا رادیکال نم از متن، مجمع ظاهر دیروز محفل تماشایی یک ائتلاف مهم اندوه وجود. قبول مصوبه ای که اکنون سال هاست افکار اشتراکی و مشخصا کنشگران سیاسی و مدنی و به اختصاص فعالان رسانه ای و به معنای باریک بین تر روزنامه نگاران تحقیقی بخاطر آن تمایل می کشند. قاعده کنف از افشاگران تلاطم یا آنچه به «سوت زنی علیه جنگ» و «امنیت از سوت زنان» نامدار است. طرحی که مجلس دهم بخاطر به پسند رساندنش چند اقبال تلاش کرد ولی شبیه به بسیاری دیگر از اقدامات و خیزهای مشابه در مسیر مبارزه با فساد، هر کود به دری بسته خورد و به نحوی از پذیرش بازماند و اینک در مجمع دیروز پارلمان، مجلس یازدهمی ها اگرچه هنوز وارد مقبول محتوا و جزییات و تا اینکه کلیات این طرح نو نشده اند اما مشت کمینه بوسیله فوریت رسیدگی بوسیله آن رای مثبت دادند. طرحی که دیروز با عنوان «ایمنی مالی از افشاگران فساد» و با ظرف دو فوریت داخل دستورکار نمایندگان وجود و پس از کش و قوس بی اندازه و اشعار موافقت ها و ضدیت ها، داخل نهایت یک فوریت آن با ۱۷۵ رای مقابل به پسند رسید. این طرح البته آن طور که روح الله نجابت بوسیله نمایندگی از طراحان نشانی کرد، تیرماه با ۱۵۰ دستینه تدوین و تقدیم هیات رییسه مجتمع شده بود، گامی است تقنینی در راستای «حمایت مالی از افشاگران نزاع یا سوت زنی شهرت» و به گفته نجابت، «می تواند مشوقی باشد برای افشاگران غوغا.» نماینده اصولگرای این روزهای شیراز درون پارلمان که بخش عمده سخنانش را به قسمت و سپاس از اقدامات انباره قضاییه در راستای مبارزه با فساد و حمایت از افشاگران و سوت زنان بحران اختصاص داد، داخل نهایت چندکلامی هم از مرحله خود و دیگر کمیسیون یازدهمی ها بوسیله مردم گفت از این راحتی که «نمایندگان پیش از ورود بوسیله مجتمع بوسیله انسان قول دادند تا از هیچگاه تلاشی برای مبارزه با فساد کوتاهی نکنند» و درنهایت این طرح را «ابزاری» توصیف کرد «بخاطر همدستی مردم درون مبارزه با تلاطم.»

ولی این ابتکاری ابتدای فقره بود و تنها پس از اتمام سخنان این نماینده جوان مجلس یازدهم حیات که مباحثه پا بر جا با اظهارات موافقان و مخالفان بررسی طرح با ظرف فوریت درگرفت. آنجا که مبدا معین الدین سعیدی، نماینده چابهار، داخل شرح مخالفت خویشتن با قید فوریت داخل تجسس این طرح از «ساختار اقتصادی کشور» گفت که به زعم او «فسادزا است» و «این میزان دزدیدن که درون سرزمین رخ می دهد، درون هیچ کشور ترقی یافته یا داخل حال توسعه ای وجود ندارد» ولی «سبب آن صرفا امان مالی از افشاکنندگان فساد نیست.» او که معتقد است این طرح «به مانوس خود، هیچگاه کمکی بوسیله کاهش بحران درون قلمرو نخواهد کرد»، تاکید کرد که «درون راستای مقابله با فساد سیستماتیک داخل سیستم اداری، اجرایی و اقتصادی قطعا باید بازرسی رسانه ها را بیشتر کنیم» ولی «این نحو طرح ها سیاق درستی بخاطر مقابله با غوغا سیستماتیک در ملک نیست» و «باید ساختارها را اصلاح کنیم»؛ چرا که به گفته او، «با این طرح، به جای اینکه ابرو را درست کنیم، چشم را نیز نابینا می کنیم!»

اما این طرح یک مخالفت سرشناس نم هم داشت، همان طور که به سوا مسلم صالحی که در قامت نماینده مردم اقلید، از اتحاد خویشتن با فوریت بررسی آن گفت، احمد امیرآبادی فراهانی، نماینده اصولگرای قم و بدنه هیات رییسه محفل اندوه از در موافقت با تجسس موقت آن سخن گفت. ولی مخالف سرشناس زیرفون طرح ایمنی از سوت زنان هم مشابه به طبق نسبتا شناخته شده آن، بی قراری اصولگرا حیات و هم عضوی از هیات رییسه مجلس که البته با توجه به اختلاط یکدست اصولگرای کانون یازدهم، توصیف دقیقی برای معرفی اش نیست و دست کمینه باید به حوزه انتخابیه اش، یعنی تبریز و درنهایت نامش همچنین اشاره کنیم؛ محمدحسین فرهنگی، نماینده ای که با پایان کار مجلس مصالحه طلب ششم و روی کار آمدن جماعت اصولگرای هفتم تاکنون هموار یکی از اعضای پارلمان بوده، با این استدلال که دیر کردن گمان خطا را رفعت می برد، از کشمکش خود با فوریت بررسی طرح حمایت مالی از صفیر زنان گفت و همچنین گفت که «بهتر است درون عنوان طرح «حمایت مالی از افشاکنندگان فساد» سازش شده و تنها به مباحث مالی آن توجه و پافشاری نکنیم؛ چرا که بعضا بسیاری از افشاکنندگان بحران با تهدیدات مختلفی مواجه می شوند.» انتقادی که البته پیش از این هم، وقتی این طرح تنها در حد اطلاع دادن رسانه ای مورد مناظره ناظران قرار داشت، از آن شنیده بودیم و برخی کارشناسان از این می گویند که این مداومت پهلو «حمایت صرفا مالی» به نوعی «صفیر زنان غوغا» را به سویی راهنمایی می کنند که بیشتر «کارمزد بگیر» می شوند. فرهنگی البته به خشکی امدن نکته ای مهم دیگری همچنین انگشت گذاشت و با رمز بوسیله اینکه بنابر طرح مجلس یازدهمی ها، «تا اینکه اگر شرکای خطا یا معاونان آنان همچنین افشاگری کنند، پاداش خواهند گرفت» استدلال کرد که این اقدام، عملا «نوعی وسوسه بوسیله دعوا است!» 

امیرآبادی فراهانی اما داخل خاصیت به آنچه فرهنگی تعجیل در معاینه خواند، از «قول نمایندگان به آدم» گفت و جالب آنکه چنان ناخواسته پهلو وجوه انتخاباتی این طرح تاکید کرد که داخل دنباله با اظهار به اینکه «بخت همچنین لایحه دوفوریتی در این ماخذ داشته»، گفت: «چون زمان اخبار وصول طرح حلقه زودتر بود، هیات رییسه تشخیص عدل تا این طرح تو اجازه استراحت گیرد.»

هر چه هست حالا اولیه گام از قانونگذاری بخاطر حمایت از سوت زنان فساد، هر چند صرفا داخل سطح حمایت مالی از این افشاگرانِ مصلح برداشته شده و اگر چه هنوز مسیری طولانی برای اتمام قوانین حمایتی از این گروه از کنشگران مدنی باقی است اما همین مقدار غصه امیدبخش است. البته اگر امتداد مسیر صرفا با اهداف خاص انتخاباتی و جناحی طی نشود.
همشهری آنلاین - معصومه راست جو: بوسیله گزارش همشهری آنلاین، این پروگرام بوسیله نیت شناخت بیشتر شهروندان با الگوهای دینی و توسعه فعالیت های مشارکتی و فرهنگی بین خانواده ها برگزار می شود.  محمدفاضل فروتنی، نوجوان خطه خراسان جنوبی که در حوزه کتابخوانی و شعرخوانی کوشا است هم در این برنامه حضور دارد.
فتنه کتابخوانی «یک پنجره خورشید» بی آرامی با مشارکت کانون کتاب و کتابخوانی آستان قدس رضوی و معرفی کتابی به همین نام تالیف «محمدهادی زاهدی» با ذکر روایاتی از امام رضا(ع) در ۸ جزئی از جمله اجرا می شود.
علاقه مندان برای مشاهده این برنامه ها می توانند به عنوان Farhangsara_khanevade @ خواه Ketabkhanekhanevade @ مراجعه کنند.
هواوی به میانجی تحریم های آمریکا با مشکلات زیادی مواجه شده است و حتی درون زمینه تأمین قطعات همچنین دشواری های زیادی دارد. به نعوظ مثال باهم اتحاد کردن TSMC به دستور دولت آمریکا تولید تراشه های ۵ نانومتری Kirin را کاهش داده و این موضوع روی تولید گوشی هواوی میت ۴۰ تأثیر اضافی گذاشته است. بااین حال این تحریم ها روی برند آنر تأثیر نگذاشته و بوسیله دیدن می رسد که آنر به صورت جدی درون حال ساخت درفش دار بعدی خویشتن بوسیله نام V40 است.

درحال حاضر هیچ چیز خاصی درباره گوشی آنر V40 نمی دانیم و مشخص نیست تراش این گوشی توسط هواوی ساخته می شود خواه دو همکاری کوالکام و مدیاتک آن را می سازند. با توجه بوسیله اطلاعات منتشرشده، این احتمال وجود دارد که گوشی آنر V40 چند لحظه دیگر معرفی کردن شود. البته هواوی در تاریخ یک آبان قصد دارد گوشی میت ۴۰ را شناساندن کند و می استعداد کام داشت که V40 کمی بعد از میت ۴۰ شناساندن شود.

در کشش سال های گذشته گوشی های سری V باهم اتحاد کردن آنر از جدیدترین پر اب افزارهای روز استفاده می کنند و دوربین بسیار باکیفیتی دارند. ازآنجاکه گوشی های هوشمند هر روز به امکانات جدیدی مهیا می شوند و ارزش بالاتری همبرای آن ها در نظر گرفته می شود، احتمال دارد که همدستی آنر گوشی های V40، ٰV40 Pro و V40 Pro را معرفی کند.

هنوز تاریخچه دقیقی بخاطر شناساندن این گوشی ها اعلام نشده است.بیشتر بخوانید:مقایسه عمر باتری آیفون ۱۲ با آیفون ۱۱ و دیگر آیفون هااپل شارژر را از جعبه آیفون ۱۱، آیفون XR و آیفون SE 2020 هم حذف کردمعرفی برترین گوشی های اندرویدی ماه سپتامبر از لحاظ عملکرد توسط AnTuTuجمع بندی رویداد Hi, Speed اپلوالپیپرهای آیفون ۱۲ را از اینجا دانلود کنید
همشهری آنلاین - دهش رحیم زاده: توس داخل روزی که بارش بی آرامی و اندوه بر «کوه و دشت و صحرا» بارید، پایتخت فرهنگ و هنر ایران حیات. بسیاری از هنرمندان با چشمانی اشکبار و دلی داغدیده برای آخرین وداع با افسانه موسیقی ایران خودشان را به جا موعود رساندند. بیرون از محوطه آرامگاه فردوسی جای سوزن انداختن نبود. انسان مشهد از شایسته کردن ها پیش از تشریفات خاکسپاری داخل فضای خارجی آرامگاه مهیا بودند. آنها آمده بودند تا یک زندگی جدیت هنری و خدمت صادقانه استاد را ارزش نهند. زنده یاد شجریان اینک در میان همان مردمی بود که خودش را خاک پای آنها می دانست. او صدای مردم حیات. در غروب یک روز پاییزی قلبش از بی تابی ایستاد، ولی صدایش همچنان حی و سیال ماند. این نکته را دیروز مردم با جناب پرشورشان در مراسم خاکسپاری سلطان آواز ایران به اثبات رساندند. آنها آوازهای هوایی لله را بدرقه رفتنش کردند.

مراسم راس روزگار ۸ صبح همزمان با نوای «ربنا» در فضای آرامگاه فردوسی آغاز شد. خانواده استاد شجریان، هنرمندان، مسئولان دیپلماتیک و فرهنگی و اهالی رسانه داخل آرامگاه بودند و شیفتگان عزادار وی از خارج آرامگاه مراسم را پیگیری می کردند. چندی اسکوربورد یا همان تلویزیون شهری تو فضای دل قرار گرفته حیات که تشریفات را به صورت حی بخاطر انسان سوگوار پخش می کرد. آدم لحظه شماری می کردند تا شمایل استاد شجریان روی ورق تلویزیون نقش ببندد. هر وهله که چشم سندیت به جمال تصویر لله روشن می شد به جوش و خروش می آمدند.

همزمان فرزندان شجریان داشتند آخرین بوسه ها را بر پیکر پدر می زدند. افراد زیادی دور تنه محمدرضا شجریان کمیسیون زده بودند و فشار پری برای خانواده ایشان خلق کردن مزاحمت می کرد. آنها می خواستند در فضایی آرام و خصوصی آخرین حرف هایشان را با پدر بر کلمه بیاورند ولی همهمه جمعیت این فرصت را از آنها سلب می کرد. جمعیتی که حضور خیلی هایشان تو آن مکان غیرضروری بود. مژگان، بختیار و رایان شجریان اما صبوری کردند و لب به اعتراض نگشودند. حاضران از همایون خواستند که میکروفون بگیرد و اراده ای سر مزار پدر بخواند. او لگن کرد و اخبار کرد که نمی خواهد با صدای بلند بخواند. اطرافیان بی اصالت منظور «مرغ سحر» را زیر لب زمزمه کردند. محظوظ گرایش اتصال کند ولی نتوانست. اشک امانش را برید.

صدای هق هق پری را می شد پس از اعتراف هر زبان ترانه شنید. اینگونه حیات که سوزناک ترین ناله «مرغ سحر» کنار مقبره لله شجریان طنین افکن شد. سالار عقیلی، مهدی پاکدل، وحید تاج، سهراب پورناظری، داریوش پیرنیاکان، جادو دولتشاهی و حامد بهداد ازجمله هنرمندانی بودند که درون کنار مزار محمدرضا شجریان حضور داشتند. از بین مسئولان کمک هنری وزیر ارشاد و مدیرکل دفتر موسیقی بوسیله قریه توس آمده بودند. خداداد عزیزی از ورزشکارانی وجود که حضورش جلوه گر بود.  بغض جای تشجیع را گرفت

مردمی که بیرون آرامگاه بودند از ثانیه آغاز مراسم نام «محظوظ» را غریو می زدند. آنها دوست داشتند «بختیار شجریان» متعاقب تریبون فراغت بگیرد و برایشان حرف بزند. صیت او بوسیله عنوان آخرین سخنران در سیاهه پروگرام ها درج شده بود. همایون زمانی که جوهر بوسیله سخن گشود، صدای دست و وسوسه کمیت شد و آوای بغض شکسته شده جایش را گرفت. این پیوستگی دم ای نما خورد که او به سبک پدر از آدم سپاسگزاری کرد و گفت: «ما آرامش و اعتبارمان را از شما می گیریم. طولانی قرار و شکیب ما شما هستید. » در این لمحه می شد قطرات اشکی را دید که روی نحو ها می غلتد و می رسد بوسیله ماسک های متلون. او ادامه قسط: «من معذرت می خواهم که این امکان فراهم نشد تا میلیون ها نفر پدر را با مشت خودشان به گور بسپارند.»

انسان در حافظه شان شهری بدون کرونا را فرض کردند که کوچه ها و خیابان هایش انباشته از مشتاقان شجریان می شود. اگر کرونا نبود جمعیتی میلیونی شجریان را تا خانه باقی اش همراهی می کردند. اما ویروس لجوج همه معادلات را بر هم ریخت. جمعیتی که دیروز در آرامگاه فردوسی مهیا شدند نمایندگان آن چند میلیون نفر بودند. آمدند تا در شرایط شاداب کرونایی بوسیله شعبه از همه فارسی زبانان جهان به صاحبان عزا دلداری بگویند.  ۲ پیشنهاد و یک گلایه

حرف های داریوش پیرنیاکان، فعال حوزه موسیقی، نفوذ مثبت حاضران را درون پی داشت. او ۲ پیشنهاد و یک گلایه برملا داشت. پیشنهاد اولش این حیات که روز یک مهرماه به عنوان روز ملی «شجریان» نامگذاری شود. دومین پیشنهادش اهدای تندیس «شجریان» به برگزیدگان عید های موسیقی داخل ملک وجود. او قول داد که این موضوع را از طریق ساختمانی موسیقی پیگیری نرم. پیرنیاکان همچنین از اینکه روز کوچیدن شجریان به نشانی عزای عمومی اعلام نشده گلایه کرد. او اظهار امیدواری کرد که سال آینده در اولین پاس شجریان این اتفاق رخساره دهد.

این پژوهشگر که مدتی با شجریان همخانه بوده، خاطراتی قابل شنیدن از عهد جوانی و میانسالی وی داشت. او گفت زمانی شجریان ماهی هزار تومان حقوق می گرفته. به او گفته اند خواننده های مشهور در مهمانخانه می خوانند و شبی ۳ هزار تومان جایزه می گیرند. چرا داخل این کار را نمی کنی؟ او خندید و با آرامش گفت: برای غلام همین که چند نفر در ایران کارهایم را گوش کنند و لذت ببرند کافی است. صدایت نمی میرد

تصاویر و نوشته هایی که آدم با خودشان به مراسم آورده بودند حاوی نکات جذابی بود. مردی سیاهپوش عکس های عهد جوانی تا میانسالی شجریان را روی یک تابلو چسبانده حیات. دختر جوانی که دائما اشک می ریخت تابلویی با این نوشته را بالای شیوه برده بود: «مولانای جانم؛ نخستین و آخرین دیدارم». خیلی ها این تالیف را جلو دوربین عکاسان گرفتند: «صدایت را شناخت دارم؛ صدایت نمی میرد.» برخی شعارها و دلنوشته ها لحن منتقدانه ای داشتند: «مرغ سحر برخیز و بخوان» و «۱۳۱۹تا همیشه» .  رویا نصفه نصف درون خودرو

هزاران نفری که روز شنبه در دوروبر آرامگاه فردوسی مجهز شدند، مشکلات اضافی را به جان خریدند. ده توس حدود ۳۴کیلومتر از شهر مشهد فاصله دارد. فقط مشهدی هایی که بین ساعت ۵تا ۶صبح از منزل گیرایی خارج شده بودند، توانستند به موقع برسند. آنهایی که دیرتر متد افتادند دنبال ترافیک سنگین ماندند و مجبور شدند خودروهایشان را کیلومترها دورتر از جا موعود پارک کنند. سوگواران استاد شجریان صبح نخستین روز هفته شان را با پیاده روی چندکیلومتری آغاز کردند.

حاشیه بلوار «شاهنامه» انباشته از خودرروهای پارک شده وجود. نیروی انتظامی به دلیل کمبود جای پارک در حوالی آرامگاه، خوش نویسی را از میانه های بلوار سپرده بود و دستور ورود بوسیله خودروها نمی داد. چندبار اندوه مردم مجبور شدند از جاده سماوی تردد کنند تا قدری به آرامگاه نزدیک نمدار شوند. شایسته کردن ۸ صبح زن و مرد و پیر و کبیر دوان دوان خودشان را به آرامگاه فردوسی می رساندند تا مراسم را از دست ندهند. چندی از دختران و پسران نیز رکاب زنان و سوار به خشکی امدن چرخه دست خط را طی کردند و وارد سنت شدند. مرطوب این هم چشمی افراد پروا بودند که شب قبل از مراسم، خودشان را به آرامگاه رساندند و شب تا صبح را داخل خودرو سپری کردند. خواب نصفه نیمه در خودرو خستگی را از قد خارج نمی کند، ولی به دستیار آن آدم می تواند ترافیک را دور بزند و زودتر به مقصد برسد.  درخشندگی ۳ نگین ارزشمند بر خاتم توس

تغییر محل تدفین استاد شجریان یکی از حاشیه های مراسم دیروز بود. از روز گذشته تصویری داخل فضای رمزی منتشر شد که مدال می داد فراغت است پیکر ایشان در کنار مزار مهدی اخوان سوم تدفین شود. اما ظاهرا خانواده شجریان اولویت دادند مکان مزار به بنای یادبود فردوسی نزدیک تر باشد. نهایتا مکانی تو خلط موزه آرامگاه حفر شد و داخل آنجا شجریان شیوه بر بالین خاک فطرت. گفته شده که حفر جا قبلی بوسیله پیشنهاد شهرداری مشهد صورت گرفته است. حفر مکان دفن از آنجا که داخل عرصه آرامگاه بود، نیاز به مجوز وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی داشت. مجری مراسم اعلام کرد که مجوزهای لازم اخذ شده است. دفن سلطان آواز ایران در آرامگاه فردوسی براساس توصیه خویشتن ایشان انجام شد.

شجریان بارها در مصاحبه هایش اشاره کرده بود که من بدهکار فردوسی هستم. چون دکتر توس زبان فارسی را استقلال داده است. او در کشش فعالیت هنری اش سروده های حافظ و سعدی و عطار را بارها و بارها خواند، ولی هیچ گاه شعری از فردوسی را تبدیل به آواز نکرد. مربوط به اعتقاد داشت «نوع سرایش شعرهای فردوسی با سنخ آواز او ظلم درنمی آید».

حالا ۳ نگین ارزشمند پهلو انگشتر توس می درخشد. حکیم فردوسی، محمدرضا شجریان، مهدی اخوان ثالث ۳ اشتهار آوری هستند که مرحله قشری و فرهنگی شهر عتیق توس را سنگین تر از قدیم کرده اند.
بوسیله گزارش همشهری آنلاین، برنده بازی حناچی در شمار توییتری خود ضمن قدر تسلیت درگذشت محمدرضا شجریان نوشت‏:" استاد ‎شجریان از میانمان رفت. نوای دلنشین او از ربّنای ماندگار تا اجرای قله های شعر فارسی،تا ابد درون شنوایی جان ایران جاودانه خواهد ماند چرا که با جان برای مردم می خواند.

طلب رحمت بیکران الهی بخاطر او و تسلیت به اهالی هنر و قوم محترمش، به اختصاص فرزندش همایون که میراث دار نوای اوست."
بوسیله گزارش همشهری آنلاین، ایسنا به نقل از نشنال نوشت: یک مستنطق آمریکایی ایران را محکوم بوسیله پرداخت ۱.۴۶ میلیارد دلار به خانواده "باب لوینسون" کرده است.

کاخ سفید فروردین ماه با تایید خراج گیری های خانواده رابرت لوینسون، صاحب منصب قبلی اف.بی.آی که مفقود شده است، این دعوی را مطرح کرد که او ممکن است در ایران مایه تسلی باشد.

خانواده لوینسون مدعی شده اند که سرویس اطلاعاتی آمریکا آن ها را متقاعد کرده است که او در حبس تو ایران اسودگی است اما این که چه وقت و چگونه این اتفاق افتاده مشخص محو.

دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا روز چهارشنبه در پاسخ به سوالی داخل این باره، اجل لوینسون را اثبات نکرد.

ادعای مقامات آمریکایی درباره مرگ اب لوینسون درون ایران در حالی مطرح می شود که خداوندگار عباس موسوی، سخنگوی دم وزارت امور خارجه کشورمان ضمن ابراز همدردی با خانواده لوینسون، یک کود دیگر مداومت کرد: بنا بر اسناد معتبر، نامبرده سال ها قبل قبر ایران را به مقصد نامعلومی صرفنظر کرده و وزیر امور خارجه ثانیه آمریکا بی قراری به این واقعیت اذعان کرده است.

موسوی افزوده حیات: جمهوری اسلامی ایران طی سال های اخیر نهایت تلاش خود را برای بدست آوردن مستنداتی درباره سرنوشت دقیق آقای لوینسون پس از ترک ایران به عمل آورده اما هیچگونه تیر ای از زنده بودن وی بدست نیاورده است.
آناتولی مسکوین یک خوره تاریخ بود. او به ۱۳زبان تسلط داشت و به عنوان روزنامه نگاره در پنجمین ده بزرگ روسیه، نیژنی نووگورود مشغول به فقره وجود. بابا و مادر از همه جا بی وقوف او، باتوجه به ظواهر باور داشتند که پسرشان ویژگی سالم و مفید برای جامعه است، ولی با فاش شدن حقیقت سهمناک عمر او، معلوم شد که عمر او بی شباهت به داستان های ترسناک نبوده است. پدر و مادر مسکوین فکر می کردند که پسرشان فرع اضافی به جمع آوری کلکسیون عروسک های باستانی دارد. ولی نماینده بوسیله سرعت خلاف آن را کشف کرد. ماموران پلیس در خانه او ۲۹ لاشه مومیایی شده از دخترانی ۳ تا ۱۵ ساله را کشف کردند.

بله، همان نعوظ ه ماجرای مسکوین و بسیاری دیگر از ماجراهای این چنینی مدلل کرده اند، واقعیت می تواند خیلی از داستان ها و فیلم ها ترسناک مرطوب باشد. با این مبدا برویم سراغ برخی از خوفناک ترین ماجراهای واقعی، با زومیتهمراه باشید:زنده به گور شدن اسکندر مقدونی



اسکندر مقدونی مشهور به «اسکندر جوان»، در زمان اجل عزب ۳۲ سال داشت و به وضع مرموزی پیش از مرگ تمام بدنش فلج شد. تو جسد اسکندر مقدونی تا ۶ روز پس از مرگ، هیچگاه نحو آثاری از فساد و تجزیه ملاحظه نشد. همین نیز باعث شد تا یونانیان درون ترس و شگفتی فرو بروند. پیروان وفادار او باور داشتند که اسکندر از نطفه ی خدایان بوده است، اما دانشمندان از آن زمان تاکنون اعتقاد ای خلاف آن داشته اند و هموار فرضیات مختلفی بخاطر نپوسیدن جسد اسکندر مطرح لال شهر اند. یکی از نظریاتی که به خوبی دلیل تجزیه نشدن جسد اسکندر مقدونی را تشریح می دهد، این است که او تو زمان تدفین حی بوده است.

بله، شاید اسکندر مقدونی مشهورترین کسی درون تاریخ باشد که زنده به مزار شده است. بوسیله نقل از پلوتارک، مورخ شهیر یونان باستان که زندگی نامه اسکندر مقدونی را بر مبنای منابع ثانویه بسیاری به لفافه تحریر درآورده، برنده بازی اهل مقدونیه در سال ۳۲۳ پیش از میلاد درگذشت. او پس از یک شبانه روز عیاشی و نوشخواری، دستخوش تب شده و دردی ناگهانی را داخل کمر خویشتن حس کرد، دردی که به واژه خودش، به لطمه یک نیزه می ماند. اندکی پس ازآن اسکندر فلج و بعد از آن توان محاوره را نیز از دست داد. ته پزشکان مرگ اسکندر مقدونی را در سن ۳۲ سالگی تأیید کردند. بااین حال، جهت مرگ او هزاران سال است که داخل پرده ای از ابهام الباقی است. ولی اخیرا دانشمندی اخبار کرده که موجب مرگ اسکندر مقدونی را کشف کرده است. چنانچه آنچه این دانشمند کشف کرده ریشه داشته باشد، سیلان اجل اسکندر مقدونی، یکی از آن داستان های ترسناکی است که رویا را از چشم می رباید.شاید اسکندر مقدونی مشهورترین کسی تو تاریخ باشد که زنده به گور شده است



دکتر کاترین هال از دانشگاه اوتاگو داخل نیوزیلند داخل مقاله خویشتن که در ارگان عفیف «بولتن کتاب باستان» منتشر شد، اعلام کرده که دلیل اجل اسکندر ابتلا به «سندرم گیلن–باره» بوده است. این اختلال خودایمنی نادر می تواند منجر به تب، شکم درد و شل شود که بوسیله نظر هال، دقیقا با روایت پلوتارک از اجل اسکندر معادله دارد. به گفته هال، فلج پیش رونده به همراه اقتدار ذهنی عادی، ترکیب بسیار نادری است که عزب در موارد سندرم گیلن–باره مشاهده می شود.

دکتر هال اعتقاد دارد که اسکندر مقدونی ازطریق باکتری موسوم بوسیله «کمپیلوباکتر پیلوری» که شایع ترین علت ابتلا به سندرم گیلن–باره درون دنیاست، به این اختلال خودایمنی ویرانگر مبتلا شده است. بوسیله یاد داشته باشید که تو زمانه اسکندر مقدونی داخل قرن چهارم پیش از میلاد، پزشکان از جست بخاطر تشخیص اجل استفاده نمی کردند، بلکه وضعیت تنفس را ارزیابی می کردند. ازآنجاکه اسکندر کاملا شل شده بود، بدن او نیاز به اکسیژن اندکی داشت و از این علت تنفس او به حداقل ممکن روان وجود. مردمک چشم او غصه گشاد شده بود و هیچ پاسخی به محرک های بیرونی نداشت، بوسیله این ترتیب، پزشکان تصور کردند که او راحت است. این درون حالی بود که توانایی های انتزاعی او کاملا تندرست و دست نخورده باقی مانده وجود.

تابلوی «مرگ اسکندر بالغ» اثر گارل تئودور فون پیلوتی، نقاش آلمانی

حکیم هال تصور می کند که اجل اسکندر شش روز پیش از اینکه واقعا بمیرد، تأیید شده بود. همین نیز می تواند توضیحی بر روایت پلوتارک از لاشه اسکندر باشد که آن را با وجود سپری شدن روزها از مرگش، «بی عیب و سالم و تازه» توصیف کرده است. به این ترتیب، قدرتمندترین امپراطور تاریخ، حی به مزار سپرده شده حیات. بااین حال، برخی پژوهشگران این فرضیه را رد کرده اند. یکی از اصلی ترین استدلال ها برای رد فرضیه دکتر هال این است که منبع مورد استناد او زیاد از ۴۰۰ سال پس از اجل اسکندر مقدونی تصنیف و تقریبا غیرممکن است که بدون بررسی بقایای جسد نمره درستی درون مورد جهت اجل انصاف. همان طور که می دانید، محل تدفین اسکندر مقدونی یکی از بزرگ ترین اسرار دنیای باستان است که همچنان همچون رازی عادت به مهر باقی الباقی و متاسفانه پرت است بوسیله این زودی ها محلول شود. بوسیله هر حال، از حق نگذریم، فرضیه طبیب هال واقعا خوفناک است.

تأیید انگاره هال (که عاری یافتن جسد اسکندر مقدونی ناممکن است)، بوسیله معنای بازنویسی تاریخ خواهد وجود. به این ترتیب، اگر این طور باشد و واقعا اسکندر مقدونی پهلو معلول این بیماری نادر درگذشته باشد، امپراطور بزرگ که روزگاری نیمی از زور زمین را به دامن سیطره خود در آورده بود، با تمام هوش و حواس خود شاهد سنت دفن و عزاداری یونانیان بر مزارش بوده است.هیولای کینه توزی جوی ژودون



تصور می شود که «هیولای ژِودون (Beast of Gévaudan)» که به صورت یک گرگ تطویل داده شده، ۳۰۰ نفر از روستاییان جنوب فرانسه را کشته یا زخمی کرده باشد. بسیاری از قربانیان این هیولای مرموز کودکان و زنان بودند. روزنامه های محلی آن روزگار هم سنگ تمام گذاشتند و ماجراها و گزارش های هولناکی از آن منتشر کرده و این جانور را هیولای ژودون اسم دادند.

اولین قربانی هیولای ژودون چوپانی ۱۴ به شهرت ژان بوله حیات که جسد او تو سال ۱۷۶۴ با شکافی تو گلو مشهود شد. یک ماه بعد، یک بکر ۱۵ساله همچنین قربانی این جانور وحشی شد. اما این کود قربانی پیش از اینکه پهلو اثر جراحات عمیق از پای در بیاید، موجودی که به او حمله کرده حیات را وحشتناک وصف کرد. پس از آن بیش از ۱۰۰ نفر به همین نظم زخمی یا کشته شدند و بوسیله این زیبایی وجود که اخبار این هیولای وحشتناک به تیتر نشریات خارجی همچنین تبدیل شد و آوازه این جانور در اروپا و فراتر از آن پیچید. از این جهت، نابودی هیولای ژودون به وظیفه ملی فرانسویان بدل شد.

فرانسوی ها ۳ سال را وقف صید این حیوان خونخوار کردند. علائم بر جای باقی مانده روی اجساد علامت می داد که جانوری با پنجه ها و دهان های تیز عامل حمله بوده، درحالی که مطبوعات جانوری شبیه بوسیله گرگ با پوستی پوشیده از خزِ مسطح بوسیله رنگ جزیی سیاه، سینه ای پهن، دهانی بزرگ و دندان هایی بسیار نمدار و بّرنده با قدوقواره یک کره خر را با آب و بردباری طولانی تطویل می دادند. طولی نکشید که ژان باپتیست دوهام، حاکم پیاده نظام سپاه فرانسه با ۳۰ هزار داوطلب برای یافتن و کشتن این جانور مشت به فرمان شد. برای کشتن این موجود وحشی، جایزه ای پیمانه ۱ سال حقوق یک شهروند عادی فرانسوی تو نظر گرفته شده بود.

هنگامی که این امر بی نتیجه ماند، لوئی پانزدهم پادشاه فرانسه که طاقتش تمام شده بود، محافظ شخصی خود، فرانسوا آنتوان را برای ختم بوسیله خیر کردن غائله راهی جنوب کرد. تو سپتامبر سال ۱۷۶۵، آنتوان و گروهش یک گرگ مبصر را کشتند. آن ها به ورسای بازگشتند و جایزه خود را از لوئی پانزدهم اخذ کردند. بوسیله رویت می رسید که حملات هیولای ژودون بالاخره طولانی شده است. ولی پس از ایست ای چند ماهه، ماجراها دوباره نخست شدند. با هر حمله، توصیفات از این سبع خارق العاده خیس می شد. داخل فدایی روایت ها حتی از جانور نوظهور الخلقه ای نام محبوس شده که روی دو پای عقب خود راه می رفته است. فدایی نیز عقیده داشتند که او یک «گرگینه»، یعنی پایگاه مابین انسان و گرگ است.

یکی از طرح هایی که از هیولای ژودون نقاشی شده بود

یک کشاورز محلی که از کشته شدن عزیزانش ناراحت بود، تصمیم گرفت خودش دست بوسیله کار شده و تلافی خود و روستاییان از هیولای ژودون بگیرد. این روستایی که ژان شاستل نام داشت، با یک مهمات و چند گلوله نقره ای راهی کوهستان شد. او تو خال ای که در دیدرس باشد نشست و فاتحه به خواندن انجیل کرد. شاستل امیدوار وجود با این کار، خودش نقش طعمه را محسوس کرده تا جانور را از آشیانه اش بیرون بکشد. نقشه شاستل درست از آب درآمد و اندکی بعد جانور برای شکار او مشت بوسیله کار شد. شاستل غصه با تباره چند گلوله پیاپی سبع را از پای تو آورد و جسد اش را بوسیله نزد پادشاه سرما. تو برخی گزارش ها آمده است که روستاییان شکم گرگ را دریده و باقی مانده های جسد یک قربانی دیگر را درون آن یافته اند.

مورخان مدت ها درون تک ماهیت دقیق هیولای ژودون بوسیله بحث پرداخته اند. برخی معتقدند که کچل واقعه یک «هیستری جمعی» بوده و قسمت قسمت کردن ای گرگ عامل کشت وکشتار آدم جنوب فرانسه در اواخر قرن هجدهم بوده است. در همین حال، فداکار دیگر همچنین اعتقاد دارند که یک گرگ تنها و هار یا شیر فراری عامل این سرگذشت بوده است. بااین حال، این اسطوره الهام بخش کتاب رابرت لوئیس استیونسون با نام «سیر تکاملی با خر درون ژودون» چاپ سال ۱۸۷۹ و فیلم ها و برنامه های تلویزیونی و اینترنتی (پادکست و ویدئو و...) مشابه فیلم ترسناکی با عنوان «برادری گرگ (Brotherhood of the Wolf)» محصول ۲۰۰۱ بوده است.  ماجرای کشتار هولناک و زنده به گور کردن جسیکا لانسفورد



جسیکا لانسفورد ۹ ساله وجود که مجرم جنسی به نام جان اواندر کوئی او را ربود، به او تجاوز کرد و حی به گورش کرد. در شب ۲۳ فوریه سال ۲۰۰۵ وجود که کوئی از انزوا جسیکا داخل ساختمانی نهایت مصرف را کرد و وارد خانه لانسفورد در منطقه هوموساسا در شهرستان سیتروس، فلوریدا شد و او را از اتاقش ربود و به کاروان خودش در نزدیکی برد. کوئی سه گانه روز آینده را مشغول تخطی به دختربچه بی گناه حیات و بعدا او را در دو کیسه زباله گذاشته و تو حیاط خانه خودش تدفین کرد.

به گزارش سی ان ان، کوئی دستان دختربچه را با سیم بلندگو ودیعه بود. ماموران پلیس زمانی که جسد جسیکا را پیدا کردند، یک دلفین اسباب بازی را که پدرش از نمایشگاه محلی برای او خریده حیات درون داستان یافتند که آن را پایدار در دستانش پژمان وجود. کوئی به جسیکا اجازه داده بود این اسباب ورزش را با خویشتن بیاورد. خون جسیکا و نیز پی انگشتش روی تشکی در خانه کوئی کشف شد.متاسفم که نمی توانم خلال مرگ به چشمان او نگاه کنم



قاتل به جسیکا گفته حیات که می خواهد او را بوسیله خانه اش برگرداند، اما نمی خواهد دیده شود و بوسیله دردسر بیافتد. بنابراین جسیکا را وظیفه خور کرد که درون کیسه زباله برود. ولی بعدا کیسه دوم را بی آرامی روی سرش گذاشته و او را تو گودالی متباعد کرده و با گور پرش کرد. جسیکا قبل از اینکه خفه شود، چند انگشت خود را داخل یکی از کیسه ها فرو برده و تکاپو کرده وجود خود را رهایی دهد. ماجرای این ترور هولناک وقتی وحشتناک تر می شود که دادستان ها بعدا متوجه شدند زمانی که از کوئی در مورد مفقود شدن جسیکا لانسفورد بازجویی می شد، دخترک هنوز حی بوده است.

جان ایواندر کوئی (جانب چپ) جسیکا لانسفورد ۹ ساله را ربود و زنده حی داخل حیاط ساختمان اش تدفین کرد 

در صورت نشست دادستانی آمده است: «باتوجه به زمان ربوده شدن دختر، احتمال زنده بودن او در زمان بازجویی اول و دوم کوئی وجود داشته است.» هیئت منصفه داخل سال ۲۰۰۷، کوئی را به قتل درجه یک (عمد)، انسان ربایی و اتهامات دیگر مستنطق کرد. قاضی ریک هوارد پیش از اخبار فرمان کوئی داخل محکمه گفت: «او (قاتل) موجب مرگی آهسته، دردناک و تعمدانه شد. عزب دستگاه تسلی او (جسیکا) در زمان این تجربه ی بی نهایت هولناک دلفین بنفشش بود.»

اما کوئی در سال ۲۰۰۹ به مرگ طبیعی مرد تا کشف کردن آرامش برای دادستان ها و قوم لانسفورد و مردمی که عاشق اجرای عدل بودند رقیق شود. جِف داوسی، رئیس کلانتری محلی درون این باره گفت: «می دانم که او همچون جسی طی مرگ رنج رزم. متاسفم که نمی توانم طی مرگ به چشمان او نگاه کنم، ولی از اینکه می دانم هیچگاه وقت به صغیر دیگری ضرب نمی رساند، خیالم اسودگی است.»راز حادثه گردنه دیتلوف



حادثه گردنه دیتلوف یکی از مرموزترین و عجیب ترین معماهای حل نشده عهد معاصر است. ماجرا از ۲۷ ژانویه سال ۱۹۵۹ شروع می شود، جایی که ایگور الکسیویچ دیتلوف ۲۳ ساله و دانشجویان و محققان دیگر در انستیتو پلی تکنیک اورال غرض گرفتند بوسیله یک سیر کوهنوردی بروند. هدف این دسته ۱۰ نفره بزمین نشستن بوسیله قله اوتورتِن، کوهی داخل شمال اورال حیات. ولی پس از قصد هیچکدام از ۹ دانشجو حی دیده نشدند. یکی از دانشجویان بوسیله برهان بیماری همان اوایل وضع از ادامه سفر انصراف داد. وقتی سرانجام پس از هفته ها اجساد این دسته دانشجویی کشف شد، سرگذشت ابعاد هولناکی نمایان کرد و بدل بوسیله یکی از مبهم ترین معماهای دوران معاصر شد که تا همین حالا حل نشده باقی مانده است.

دیتلوف به باشگاه ورزشی خویشتن گفته حیات که پس از بازگشت ازطریق تلگراف به آن ها وقوف می دهد، ولی وقتی که تلگراف او به دست دوستانش نرسید، موجب نگرانی شد. روز ۲۰ فوریه بازرسان سپاه و پاسبان برای جستار به نگرش حادثه گسیل شدند. ماموران جستجو ۶ روز بعد، اجساد این دسته را در وضعیت بی سابقه و آشفته ای پیدا کردند. چادر آن ها از داخل پاره شده وجود. اسباب دسته از جمله کفش، داخل چادر ابدی الباقی حیات. ماموران تفحص بعدا  ردپاهایی را روی برف کشف کردند که بوسیله صراحت جای پاهای عریان بودند.

چهار نفر از کوهنوردان روسی در سال ۱۹۵۹، چند روز پیش از مرگ اسرارآمیز در گردنه دیتلوف  

 ردپاها تا ۱ مایلی (۱،۶ کیلومتر) چادر و به سمت نیستان امتداد هویدا کرده بود. ماموران درون ادامه دو جسد اول را در جنگل درکنار جای آتش مشخص کردند. یوری کریونیشنکو و یوری دوروشِنکو با وجود دمای ۵ تا ۱۰ درجه زیر صفر تو شب مرگ به جز شکل زیر هیچ چیز دیگری نپوشیده بودند. سه جسد بعدی در سیاق بازگشت بوسیله لشکرگاه پیدا شدند، آن ها اندوه شقه برهنه بودند. به نظر می رسد که همگی بر اثر سرمازدگی جان داده اند. اما اجساد نیمه برهنه در دمای دامن صفر عجیب ترین کشف مامورین نبود. وقتی دو جسد دیگر دو ماه سپس با ذوب شدن برف ها در دره ای واضح شد، تصادم از اینهم عجیب پر حرارت و وحشتناک پر حرارت شد.

وقتی اجساد دو نفر از اعضای گروه، لیودمیلا دوبینینا و سمیون زولوتاریوف پیدا شد، مامورین مخبر شدند که چشمانشان از حدقه درآمده و کنگره های هر دو شکسته است. زبان دوبینینا همچنین قطع شده بود. نیکلای ولادیمیرویچ همچنین از قلمرو جمجمه دچار انکسار شدیدی شده بود، از نوعی که معمولا در تصادف های سامان دیده می شود. لباس دو نفر از این چهار نفر آغشته به تشعشعات رادیواکتیو بود.

حال، بیش از جگر دهه بعد، با حیات منظور روسیه برای آغاز تحقیقات و محلول این پرونده، همچنان هیچ توضیحی صراحت برای این تصادم پیچیده وجود ندارد. ماموران جستار و محققان به تعاقب یافتن سرنخ به دفترچه خاطرات کوهنوردان و فیلم های ظاهر نشده دوربین های عکاسی آن ها رجوع کردند، ولی تنها چیزی که در دفترچه ها عنوان شده بود، وضعیت بد آب وهوا و کاهش نظر با ادامه سیر حیات. این موضوع می توانست توضیحی بخاطر اجل کوهنوردان بر معلول سرمازدگی باشد، اما دلیل معادل زبان و از حدقه درآمدن چشم، همچنان در هاله شبهه است.

جسد یوری دوروشِنکو ۲۱ ساله پا عریان و تنها با یک پیراهن آستین کوتاه به خشکی امدن قد در بیرونی برف ها پدیدار شد

یک فرضیه این است که کوهنوردان به خبط به سمت غرب رفته اند و به سوی قدم کوهی که بومیان مانسی به آن «کوه مرگ» می گویند رفته اند و داخل آنجا توسط بومیان غافلگیر شده اند. فدایی نیز عقیده دارند که کوهنوردان پیاده شدن اثر بهمن جدی جان سپرده اند یا اینکه از شدت سرمازدگی دیوانه شده اند. برخی دیگر نیز عقیده دارند که این ترور ها بخشی از پروگرام نهان شوروی برای آزمایش غل های رادیواکتیو بوده است. حتی برخی از دست داشتن موجودات فضایی درون این حادثه وقوف داده اند. بااین حال، تا به امروز هیچگاه سند روشنی برای هیچگاه یک از این فرضیات معین نشده است. متاسفانه برضد فیلم ها و تاریخچه ها، ماجراهای واقعی بیشتر اوقات بدون اینکه جوابی برایشان پیدا شود، تمام می شوند!سیاه چال لئونارد لیک و چارلز اِنگ



قبل از اینکه یک اشتباه معدود منجر به دستگیری این دو قاتل بی رحم شود، این دو توانسته بودند دستکم ۲۵ نفر را درون کلبه ای دور افتاده در دامنه رشته کوه سیرا نوادا در کالیفرنیا تک شکنجه و تجاوز وحشیانه راحتی داده و به جنایت برسانند. لئونارد لیک قبل از اینکه در سال ۱۹۷۱ به برهان مشکلات پزشکی از خدمت در ارتش تفنگداران دریایی معاف شود، دو وعده به ویتنام اعزام شده بود. او در دوران تلاطم ویتنام دچار فروپاشی تندخو شده وجود و پزشکان نیز تشخیص دادند که ابتلای او بوسیله «سکیزوفرنی (شیزوفرنی)» یا «رسا گسیختگی» درون آینده ای نزدیک حتمی است.

لیک بوسیله کشورش بازگشت و عمر معمولی خود را از ضابطه گرفت. ولی این اتفاق باعث شد تا برخی امیال فروخفته اش دوباره بیدار شود. اگرچه او از همان کودکی علائم نگران کننده ای از خود نشان داده بود. او از خواهران و دخترخاله های خود عکس های برهنه می گرفت و حیوانات را می کشت و بعد از خرده تکه کردن در اسید حل می کرد. به دید می رسید که لیک پس از معافیت از خدمت تو ارتش، به زندگی هیپی وار در کالیفرنیا خو پژمرده است. او به نشانی کارمند و تعمیرکار داخل یک فروشگاه مشغول به کار شد و تا سال ۱۹۷۵ با زنی که در سن خوزه با او آشنا شده وجود زندگی می کرد. این زیتون سال پس ازآن از حزن طلاق گرفتند.

اگرچه لیک مکرر ازدواج کرد و بوسیله ظاهر آدم عادی بود، ولی در داخل همچنان بنده امیال و خواهش های خبیثانه اش وجود. لیک بوسیله این باور رسا بود که یک «آخرالزمان هسته ای» علت نابودی حیات در زور زمین می شود. او بلافاصله دست به کار شد و در کلبه همسرش در بیشه پناهگاهی ساخت که خودش در دفترچه خاطراتش بوسیله آن «سیاه چال» می گفت. لیک برادر کوچکش دونالد و دوستش چارلز گونار، ساقدوشش در عروسی دوم را به آنجا احضار کرده و هر دو را بوسیله جنایت رساند. او برای مدتی از مدارک و هویت گونار کاربرد کرد.آن ها چنان حمام خونی به راه انداختند که اطلاع دادن آن مردم را در شوک فرو برد



لیک که به دنبال قربانیان تازه بود، درون نامه آگهی منتشر کرد. ولی در عوض قربانی، یک همدست پیدا کرد. چارلز اِنگ که از لیک جوان نم بود، تجارب وحشتناکی مانند لیک را از سر گذرانده بود و هر دو علایق سادیستی مشترکی داشتند. این زوج ترساننده چنان حمام خونین بوسیله نحو انداختند که اعلام آن تا مدت ها مردم آمریکا را داخل بهت و شگفتی فرو برد. این دو بین سال های ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۵ در سیاه چال خود یا به تعبیری پناهگاه بین ۸ تا ۲۵ نفر را ربوده، آن ها را مورد شکنجه و تجاوز صبر داده و به قتل رساندند. بقایای اجساد ۱۲ نفر تو این محل معین شد و همچنین حدود ۱۸ کیلوگرم استخوان سوخته نیز در همان نزدیکی پناهگاه کشف شد.

نمایی از پناهگاه لیک که به همراه همدستش انگ در آنجا قربانیان را نگه می داشت

لیک و انگ قربانیان عیال خود را به نشانی بنده جنسی در یک خرمن زیرزمینی ۲ داخل ۱ متری مخروطی شکل نگه داری می کردند. به اسیران عزب یک سلطل و دستمال توالت داده می شد. لیک و انگ قربانیان را پس از تجاوز می کشتند، اجسادشان را لقمه خرده کرده و در اسید محلول می کردند. کار کننده که لیک تو کودکی در آن تبحر واضح کرده وجود.

بسیاری از قربانیان قبل از تجاوز زجر می شدند. این شکنجه ها گاهی آنقدر وحشیانه بودند که فداکاری همان دون زجر جان می انصاف. درون مواردی همچنین قربانیان را مجبور می کردند شاهد تجاوز و کشته شدن دوستان خود باشند. ولی در جون ۱۹۸۵ بود که جریان این شکنجه گاه هولناک قطع شد. انگ که سرود سرقت از یک ابزارفروشی را داشت به دام افتاد. لیک که بوی خطر را حس کرده بود، خویشتن را بوسیله سرعت به کلانتری محل رساند و تلاش کرد با پرداخت نفقه شیء مسروقه رضایت صاحب مغازه را جلب کند. ولی پاسبان که مشکوک شده بود، از هر دو بازجویی کرد.

ماموران نماینده درون ماشین سرقتی لیک، یک تفنگ پیدا کردند، به این نظام لیک هم درگیر شد. اما لیک که گویی قبلا فکر همه چیز را کرده بود، تو میان درز لباس هایش سیانور جاساز کرده وجود داخل زمان بازداشت و قبل از اینکه تا اینکه پایش بوسیله زندان یا محکمه کشیده شود با جویدن محکم سیانور خودکشی کرد. انگ آزاد شد. ولی ۱ ماه بعد دوباره توقیف شد و بالاخره پس از کش وقوس های مفرط داخل سال ۱۹۹۹ بوسیله ۱۱ حکم قتل محکوم شد. حکم انگ اعدام است، ولی با لغو حکم اعدام در خانه دادن کالیفرنیا همچنان در زندان ایالتی سن کوئنتین نگه داری می شود. گفتنی است که از سال ۲۰۰۶ تاکنون هیچگاه اسارت در این روستا اعدام نشده و حکم اعدام تو آن همچنان در حالت تعلیق استراحت دارد.  رابرت؛ تسخیرشده ترین عروسک جهان



عروسک رابرت داخل سال ۱۹۰۴ درون کارخانه ادوات بازی سازی استیف آلمان مخلوق شد. خویشتن سازنده اسباب بازی آلمانی ادعا می کرد که رابرت را به عنوان یک عروسک عادی برای بازی نساخته بلکه، آن را بوسیله نشانی یک مانکن برای ویترین فروشگاه ها نمایش کرده است. ولی ماجرای رابرت ابعاد نوظهور وغریبی فراتر از یک اسباب بازی یا مانکن ساده جلوه گر کرد و به شیء تسخیرشده ای بدل شد که هیچ کس جرات نمی کرد از کنارش رگه شود.

شایعات زیادی در تک عروسک رابرت بود دارد، داخل فدایی روایت های این داستان گفته شده که یک خدمتگزار اهل باهاماس که با جادوی وودو به مرحمت آشنایی داشته، این اسباب بازی طلسم شده را برای انتقام از خانواده یوجین به آن ها تحفه کرده است. در روایت دیگری نیز آمده که بابا بزرگ رابرت یوجین، این عروسک را برای نوه اش خریداری کرده است. ولی در تمام روایت ها یک چیز مشترک است و آن اینکه این اسباب بازی به دست رابرت یوجین می افتد که همراه قوم اش داخل کی وست فلوریدا عمر می کرد.

مقاله های مرتبط:چرا عروسک ها ترسناک هستند؟یک نگاه علمی: چرا ترس را خودی داریم؟

صرف دیدن از این ها، بسیاری این عروسک را دارای قدرت های فوق طبیعی وصف کرده اند. توقع می شود که این عروسک قدرت تغییر حالت چهره را داشته و حتی فداکار صدای خنده های سهمگین او را شنیده اند. برخی همچنین ادعا می کنند که اسباب بازی به تنهایی از اتاقی به حجره دیگر می رفته یا ناگهان متعاقب پنجره فاحش می شده است. شایعات زیادی داخل مورد تلافی جویی های عروسک رابرت حیات دارد که هر کس با او بدرفتاری کرده را به سزای اعمالش رسانده است.

یوجین که از این هدیه متجاوز بشاش شده بود، آن را با خود به هر جایی که می رفت می برد. و حتی لباس ملوانی که خود در کودکی می پوشید را بوسیله جثه عروسک کرد. کوری کانورتیو، متصدی ملکی ای که اکنون عروسک رابرت در آن نگه داری می شود، در این خصوص گفت: «رابرت ارتباط ای ناتندرست با عروسک داشته. او عروسک را با خویشتن به همگی مکان می برد و با عروسک چنان رفتار می کرد که گویی نه یک شیء بی جان، بلکه یک مردم است.»

یوجین (جانب راست) با شکل ملوانی که بعدا به رابرت قسط

بعد از اینکه یوجین خانه ای عروسکی برای رابرت داخل والا شیروانی ساختمانی ساخت، نوظهور ترین اتفاقات افتادند. ادوات خانه خود به خود جابه جا می شدند. یوجین اصرار داشت که اینها امر رابرت است، ولی پدر و مادر او که دست افزار های او را شاگرد از فرض کودکانه اش می دانستند، با سادهدلی به او می خندیدند. یوجین سال ها سپس پس از تحصیل درون رشته هنرهای زیبا در شیکاگو و نیویورک، به دانشگاه سوربن پاریس رفت و داخل آنجا با شوهر آینده اش آشنا شد. این زوج کبیر بعدا بوسیله خانه یوجین تو کی وست بازگشتند. در این زمان، اسباب بازی رابرت همچنان در همان اتاق زیرشیروانی نگه داری می شد.

درون یک مورد، لوله کشی که به مسکن یوجین آمده بود، قسم خورد که صدای خنده ی نوزاد ای را از داخل ساختمان شنیده، ولی درون مسکن هیچ بچه ای نبود. او نیز متوجه شد که رابرت از یک طرف حجره بوسیله طرف دیگر رفته است. این بی نظیر تا اینکه ادعا کرد که اسباب بازی هایی که در دامان عروسک بوده، از آنجا بوسیله وسط حجره پرت شده اند.

پس از مرگ یوجین درون سال ۱۹۷۴، زنی بوسیله نام مرتیل رویتر، ساختمان یوجین را بوسیله همراه رابرت خریداری کرد. او همچنین سال ها تو این بناء زندگی کرد. بخاطر مرتیل نیز ماجراهای مشابهی رخ داد. سرانجام مرتیل تصمیم گرفت برای همیشه از شر رابرت خلاص شود. بنابراین اسباب بازی را به موزه فورت ایست مارتلو داخل فلوریدا اهدا کرد. پس از این بود که بسیاری از مردم محلی شروع بوسیله فرستادن روزنامه برای رابرت کرده و از او درخواست رحمت کردند. ارسی تو ابتدا اسباب بازی را از نظر مردم دور نگه داشت، اما در نهایت تصمیم گرفت آن را در ویترین مخصوصی به نمایش بگذارد. جایی که رابرت همچنان در آن نگه داری می شود.

تا به امروز، یعنی متجاوز از یک قرن، ماجراهای این عروسک پیچیده همچنان دهان بوسیله دهان می چرخد و حتی مضمون فیلم ها و برنامه های تلویزیونی متعددی بوده است. جالب است بدانید بسیاری از بازدیدکنندگان رابرت که خواسته اند از او عکس بگیرند، وارد شدند تو هنگام عکاسی دوربین هایشان ویران می شود. همین باعث شده تا مسئولان موزه تابلویی را درکنار ویترین عروسک نصب کنند و در آن بنویسند: «لطفا قبل از عکس گرفتن از رابرت اجازه بگیرید!»بیشتر بخوانید:«بیمار برلین»، اولیه شخص نجات یافته از ایدز بر اثر عطارد درگذشتگربه ها می توانند ویروس کرونا را بوسیله یکدیگر منتقل کنندچگونه صدای کلمات را در ذهن خویشتن می شنویم؟ردپای نئاندرتال ها در موارد شدید بیماری کرونارئیس جمهور: ایران آمادگی دارد برای تولید واکسن کرونا با چین شرکت کند
گلکسی نوت ۲۰ اولترا ماژول اصلی غول پیکر ۱۰۸ مگاپیکسلی را بوسیله همراه دو ماژول تله فوتو و اولتراواید ۱۲ مگاپیکسلی در بطن خویشتن دارد. دوربیناصلی گلکسی نوت ۲۰ اولترا مستقر قرین گلکسی اس ۲۰ اولترا از حسگر ISOCELL Bright HM1 استفاده می بطی ء که لنز وایدی (۲۶ میلی متری) با f/1.8 و لرزش گیر اپتیکال را مقابل خویشتن می بیند. این حسگر ۱۰۸ میلیون پیکسل ۰/۸ میکرومتری را روی سطحش دارد و قطر آن به 1/1.33 اینچ می رسد؛ بنابراین، ابعاد آن متجاوز از سه طبق دوده گذشته است؛ تغییری که به جذب تلالو بیشتر و ثبت عکس های بهتر تو محیط های کم نور می انجامد. براساس ادعای سامسونگ، تجهیز حسگر به فناوری های Smart-ISO و Nonacell همچنین بوسیله ثبت ویدئو های 8K مشعشع و حقگو و عکس هایی پروضوح معاون می نرم. مقاله های مرتبط:بررسی گلکسی نوت ۲۰ اولترا سامسونگبررسی آیفون 11 پرو مکس اپل

براساس اخبار همکاری سازنده، حسگر ۱۰۸ مگاپیکسلی گلکسی نوت ۲۰ اولترا بوسیله جای استفاده از پردازنده ی گوشی، از بلوک رقیق افزاری یکپارچه ای برای تبدیل پیکسل ها کمک می گیرد. از قابلیت های دیگر حسگر HM1 می توان بوسیله لرزش گیری الکترونیکی تصویر با استفاده از ژیرسکوپ و فناوری تشخیص فاز Super-PD و زوم ۱۲ مگاپیکسلی تا سقف سه موافق بدون سقوط چونی اشاره کرد.

آیفون ۱۱ پرو و آیفون ۱۱ پرو مکس به لطف دوربین توانمند، پردازنده بی نظیر، شارژدهی مناسب و نمایشگر ارتقایافته شان، شایسته ی تحول به نخستین عضو «پرو» در خانواده ی گوشی آیفون هستند. ماژول پشتی آیفون ۱۱ پرو و آیفون ۱۱ پرو مکس سه دوربین ۱۲ مگاپیکسلی را دربر می گیرد که با چینشی مثلثی کنارهم استراحت پژمرده اند. دوربین اصلی iPhone 11 Pro Max تمام پیکسل های حسگر را برای فوکوس خودکار تشخیص فاز (PDAF) به کار می گیرد و از فناوری فوکوس خودکار Dual Pixel پشتیبانی می کند؛ اما این موضوع در دوربین تله فوتو صادق نیست و درعوض، مهندسان اپل لنزی با دیافراگم بازترِ f/2.0 را به جای لنز f/2.4 دوده گذشته در این دوربین کاربرد کرده اند تا بدین ترتیب، عملکرد آن تو محیط های تاریک ازطریق جذب تلالو بیشتر بهبود یابد.

درادامه، بوسیله سراغ مقایسه ی فیلم برداری این دو گوشی می رویم و از شما می خواهیم برای درک بهتر از تفاوت میان تصویر برداری، حتما ویدئو را از کانال زومیت در یوتیوب دنبال کنید. خروجی ویدئو بارگذاری شده درون یوتیوب 4K 30fps است؛ در صورتی که در آپارات و اینستاگرام به قیافه 1080 بارگذاری شده است. درون این مقایسه، مراحل به گونه ی دامن است: Selfie 4K 30fps – No ScalingSelfie 4K 60fps Exported At 4K 30fpsMain Camera 4K 30fps - No ScalingMain Camera 4K 60fps (Exported At 4K 30fps)Main Camera 8K Main Camera 1080p 60fps (Scaled up to 4k) Main Camera 1080p 30fps (Scaled up to 4k) Slow MotionFocusMain Camera Low Light
سامسونگ به هنگام رونمایی گلکسی واچ ۳ (Samsung Galaxy Watch 3)اعلام کرد این شایسته کردن هوشمند از حسگرهای لازم برای ثبت نوار قلب (الکتروکاردیوگرام موسوم به ECG) برخودار است. چیزی از رونمایی رسمی گلکسی واچ ۳ نگذشته بود که سازمان غذا و داروی ایالات متحده (FDA) مجوز اپلیکیشن نظارت روی نوار دل را برای ساعت های سامسونگ صادر کرد. با بود صدور مجوز سازمان طعام و دارو، واچ ۳ سامسونگ امکان ثبت نوار قلب را عرضه نمی داد. باهم اتحاد کردن کره ای سرانجام روز گذشته در بیانیه ای متاخر اخبار کرد امکان ثبت نوار قلب به دو ساعت گلکسی واچ ۳ و گلکسی واچ اکتیو ۲ (که درون اواخر ۲۰۱۹ عرضه شد) اضافه شده است.

اپلیکیشن نظارت روی نوار قلب سامسونگ تا پیش از این در انحصار کاربران اجبار ی جنوبی بود، بااین حال اکنون دردسترس کاربران ساکن در ایالات متحده هم قرار پژمرده. اپلیکیشن موردبحث به کاربران امکان می دهد روی خیز بیرونی خود بازرسی کنند تا درصورت وجود آریتمی قلبی و خطرات شاگرد از آن، سریعا به دکتر مراجعه کنند. یکی از شایع ترین آریتمی های قلبی، فیبریلاسیون دهلیزی یا ای فیب (AFib) نام دارد که ظاهرا روزگار های سامسونگ می توانند آن را تشخیص دهند؛ این بیماری با کاهش حرکت خون درون دهلیزها، علت تشکیل لخته و افسون شده شدن آمبولی درون گردش خون و بروز سکته ی مغزی می شود .

سامسونگ می گوید نوار قلبی که توسط ECG Monitor ثبت می کنید، به طی یکدلی ساعت به گوشی های هوشمند سری گلکسی، ازطریق اپلیکیشن Health Monitor قابل دسترس خواهند بود. سامسونگ درون بیانیه ی خویشتن به وضوح گفت نبوغ ثبت نوار بیرونی برای کسانی که ذیل ۲۲ سال سن دارند مناسب نیست.







درصورتی که به ثبت نوار قلب تمایل دارید وارد اپلیکیشن مربوطه شوید. درون این شرایط، ساعت سامسونگ از شما می خواهید تامین شوید که ساعت به شکلی مناسب روی مچ دست امانت شده باشد. در جنین ی بعد، انگشت خود را روی تکمه ای که داخل بخش بالای جانب راست شایسته کردن (بوسیله طور دقیق زیرفون: موضع ساعت ۲:۰۰) وجود دارد قرار می دهید. همان طور که در شمایل موجود در مقاله می توانید ببینید، اپلیکیشن ECG Monitor به صراحت اعلام می کند که بوسیله پشت درک قدر یا بهای چیزی حمله ی قلبی نیست؛ بنابراین اگر حس می کنید که عاطفه ناخوشایندی در قفسه ی سینه دارید، هرگز به ساعت تکیه نکنید و مستقیما سراغ حکیم بروید.

درکنار امکان ثبت نوار قلب، سامسونگ از اضافه شدن قابلیت تقویم سطح اکسیژن خون به گلکسی واچ ۳ خبر می دهد. تخمین سطح اکسیژن خون قابلیتی است که در اکثر ساعت های رده بالای متاخر پیدا می شود و داخل اپل واچ سری ۶ هم حضور دارد. گلکسی واچ ۳ و دیگر ساعت ها برای اینکه بتوانند سطح اکسیژن خون را به شکلی باریک بین تخمین بزنند به حسگری تخصصی نیاز دارند که ساعت سامسونگ از آن برخوردار است. سامسونگ در بیانیه ی خویشتن گفت قابلیت موردبحث به کاربران کمک می کند تا حدی بفهمند سیستم تنفسی بدن شان چگونه اکسیژن را به جریان خون نقل مکان می کند؛ گلکسی واچ ۳ بخاطر تخمین سطح اکسیژن خون، اهدافی بسان تناسب جسم یا دیگر اهداف مربوط به سلامت بدن را تعاقب می کند. 

گلکسی واچ ۳ و گلکسی واچ اکتیو ۲ به دسته کوچکی از روزگار های هوشمند ملحق می شوند که از پس ثبت نوار دل برمی آیند؛ بررسی ها نشان می دهد فهرست زمانه های هوشمند مهیا به این قابلیت متصل درون حال افزایش است. نخستین کود اپل وجود که در سال ۲۰۱۸ با معرفی اپل واچ سری ۴، سراغ استعمال از حسگر نوار قلب رفت. اپل داخل آن زمان مانور بیش ویژه ای روی این استعداد عدل. از زمان عرضه ی اپل واچ سری ۴، ساعت های درفش دار جدیدتر اپل نیز به این توان مجهز شده اند. نیز هفته ی گذشته بود که فیت بیت توانست مجوز سازمان طعام و دارو را برای اپلیکیشن نوار قلب خویشتن دریافت کند.

زومیت پیش تر در مقاله ای ویژه،نگاهی متفاوت به قابلیت ثبت نوار قلب داخل اپل واچ سری ۴ انداخته که درصورت اشتیاق می توانید آن را مطالعه کنید. همان طور که در آن زمان اعلام کردیم، به طور حتم یک شایسته کردن مچی هوشمند نمی تواند حداقل درون اساس ی ثبت الکتروکاردیوگرام، نتایجِ سزاوار سرزنش استنادی نمایش دهد.بیشتر بخوانید:آیا گلکسی A72 مقدماتی گوشی سامسونگ با دوربین پنج گانه خواهد بود؟اولین تیزر تبلیغاتی گوشی هوشمند گلکسی F41 سامسونگ منتشر شدسامسونگ همه سری های پرچمدارش را با نسخه طرفداران نمایش می کنداینستاگرام امکان ایجاد ویدئوهای ۳۰ ثانیه ای را در Reels فراهم کردسامسونگ در ویدیویی از کمک طرفداران بخاطر نقشه کشی گلکسی اس ۲۰ اف ای می گوید
در همین مبنا:  آمریکا مکانیسم ماشه را علیه ایران فعال کرد بدوی اظهارات ترامپ درباره ایران پس از ادعای فعال شدن مکانیزم ماشه خاصیت دبیرکل راه اندازی ملل درباره التماس آمریکا میوه ایران | بایکوت ها بازمی گردند؟ پمپئو برجام را نخوانده؛ خواستار است فیلمش بیاید | یک نفر در نوبت ترامپ برجام را خوانده است هشدار نظامی و دیپلماتیک ایران به آمریکا و ترامپ واکنش ایران به ادعای آمریکا درباره بازگشت تحریم های شورای امنیت آمریکا مدعی بازگشت تحریم های سازمان ملل محصول ایران شد | بیانیه پمپئو ایران بی درنگ پاسخی سخت گیر به هرگونه تخطی آمریکا خواهد داد واکنش قالیباف به فعال شدن مکانیسم ماشه توسط آمریکا | پیروزی پا بر جا را زمانی اعلام کنیم که صرفه جویی و مردم قوی شدند تاثیر زننده حاکم کل سپاه به ادعای آمریکا درباره فعال کردن مکانیزم ماشه | این ماشه بدون گلوله است3 فایده های بین المللی به ادعای آمریکا درون بازگشت تحریم های ایران